قالي پاخورده و رنجور
حميد كارگر
فرش ايران بدون داشتن يك متولي مقتدر و باثبات، بين نهادهاي مختلف دست به دست ميشود! اين گزاره بسيار تلخ است، اما شوربختانه واقعيت دارد. به تازگي و پس از اعلام ساختار جديد وزارت صمت، روشن شد كه «مركز ملي فرش ايران» به عنوان نهاد متولي فرش از اين وزارت رانده شده و قرار است به وزارت ميراث فرهنگي منتقل شود. انتقالي كه نه مشورت و اقناع فعالان فرش ايران را به همراه داشته و نه مطالعه و تحقيقي براي ثمربخش بودن آن ارايه شده است. روزگاري نه چندان دور، فرش ايراني به عنوان يكي از نامدارترين اقلام صادرات غيرنفتي كشور شهرت داشت و افزون بر ارزآوري، از جنبه اشتغالزايي نيز مورد توجه بود. اين هنر- صنعت اصيل ايراني با پراكندگي در سطح كشور و پيوند با خردهفرهنگهاي ايراني، آميزهاي از هنر و تاريخ و فرهنگ را عيان ميساخت و شهرتي ارزنده در آن سوي آبها داشت. در سالهاي اخير اما فرش ايراني از آمار رويايي صادرات خود فاصله گرفته و در چنبره فشار توامان «تحريم» و «خودتحريمي»، صادراتش به زير صد ميليون دلار تنزل كرده است. در چنين شرايطي عجيب نيست اگر وزارت صمت بخواهد عطاي فرش را به لقايش ببخشد و از زير بار مسووليت شانه خالي كند. حالا فعالان فرش ايران در بيم و هراسند كه اين تصميم ناگهاني چه بر سر توليد و تجارت فرش خواهد آورد و آيا وزارت ميراث فرهنگي ميزبان شايستهاي براي فرش اين سرزمين خواهد بود؟ آيا اين جابهجايي به كمسو شدن و بلكه خاموش شدن چراغ بازرگاني و صادرات فرش نخواهد انجاميد؟ آيا اين انتقال به فروكاستن سطح مديريتي اين هنر- صنعت منتهي نميشود؟ آيا چنان نخواهد شد كه فردا بگويند: «آن بشد از دست و اين نامد به دست»؟ علتيابي براي اين دغدغه دور از دسترس نيست .
براي نمونه فعالان فرش از وزارت ميراث فرهنگي ميپرسند در چهار دهه گذشته مسووليت ويترين اصلي فرش ايراني يعني «موزه فرش ايران» با شما بوده است. چه گلي بر سر اين موزه زدهايد؟ جز اين است كه موزهاي كه در بدو تاسيس خود يگانه و بيمانند بوده است امروز و در پي درجازدنهاي مكرر، از رقباي خود در كشورهاي همسايه عقب مانده است؟ جز اين است كه اخيرا با انتصاب پر حرف و حديث «چلمن سيزدهم» در اين موزه، كملطفي به شأن و جايگاه فرش ايراني به نمايش درآمد؟ از سوي ديگر آيا ابقاي نهاد متولي فرش در وزارت عريض و طويل صمت -آن هم در شرايطي كه در ساختار جديد خود كملطفي و نخواستن فرش را عيان ساخته است- نفعي در پي خواهد داشت؟ آيا ماندن اجباري فرش در وزارت صمت گرهي از كار كنشگران دستبافتههاي ايراني خواهد گشود؟ به نظر ميرسد كه «ما را نه از آن خمير و نه از اين فطير» و وقت آن است كه براي مديريت و هدايت هنر- صنعت فرش دستباف اين سرزمين طرحي نو درافكنده و ساختاري مقتدر و باثبات طراحي شود تا درخور نام بلند فرش ايراني و جمعيت پرشمار قاليبافان و هنرمندان فعال در اين عرصه باشد و هيچ يك از وجوه تاريخي، فرهنگي، هنري، اشتغالزايي، بازرگاني و اقتصادي آن ناديده گرفته نشود.